30 بهمن 1398
نظر دهید »
29 بهمن 1398
چراطرز پوشش لباس طلبه ها فرق داره؟ چون طلبه یعنی سادگی و ندیدن هرچیزی که دیگران میبینن. و ظاهر میکنن،چیزی ک تو وجودشونه. حالا هرکی ب هرشکل و پوشش. خداکنه واقعا طلبه بمونیم بیشتر »
29 بهمن 1398
پدری میمیرد تا پسری آرام بخوابد. پدری پیکرش جا میماند در میدان جنگ تا پسرش جانماند در غافلگیری میدان. دختری از پدرش میگذرد تا حرم؛دست حرامی نیفتد. زنی از همسرش میگذرد تا مردانگی و غیرت نمیرد. پدرومادری از فرندپهلوانشان میگذرند تا گذر نگاه اهل حرم برآنها… بیشتر »
28 بهمن 1398
از هر چیز دنیا به جایش استفاده کن . نه جلوی رفتنیها رابگیر نه جلوی آمدنیها ! بگذار هرچیز روال عادی خودش رابگذراند آنوقت هر چه ک سر جایش ماند،تصمیم بگیر . قانون ها ،همین اند ؛*گاهی برای تو و گاهی برعلیه تو*. مواظب حملاتی باش ک تو را میخواهند از پای در… بیشتر »
28 بهمن 1398
نجوا آرام صدایت میزنم،در دلم و در ذهنم . آنچه ک از دلم میگذرد این است که میخواهم کنارم باشی . *وزیر لب زمزمه میکنم:یا مسبب…. آخر بزرگی گفت آدم است و فکر و خیالش،از صبح کارت را به خدابسپارو ذکر یا مسبب را بگو،که ذهنت فقط او را سبب ساز هرچیری بداند.… بیشتر »
28 بهمن 1398
شهر زیر تبلیغات گم شده *شهر پر از بنرها و عکس ها گمانم اگر از بالا شهر را ببینند زیر بنر و عکس هایی ک هر روز از در ودیوار بالا میروند،پیدا نباشد*! آنقدر ک هر خیابان شهر اثر از هر کاندید و رد پاهای خود و عکس هایش دیده میشود! انگار رقابت ناتمام است،هرجا ک… بیشتر »
28 بهمن 1398
*روزهای آخر حوزه طی میشوند، برای ما،آخرین روزهاست،اما برای ورودیهای جدید و طلابی ک چندسال هنوز میهمان حوزه هستند، روزهای آخرنیست*! حکایت روزگار است ؛حتی روزها و ساعت هایش هم حال ما و روزهای ما را دارند. خدایا بهترین حال و روز ها را برایمان قرار بده به… بیشتر »
28 بهمن 1398
دلم میگردد و میچرخد در حال و هوای صحن رضا(ع) حالم مثله زائریست ک خودش هم حال دلش رانمیداند اما میداند ک درونش ؛غوغاست . حالم دگرگون است و یاد بار اولی می افتم ک وارد صحنت شدم و اشک، که اذن دخول در حرم میشود. کبوتر هایی ک بی خبر از همه جا،ناخواه،آنها هم… بیشتر »
28 بهمن 1398
تنها صدایی ک سکوت کوچه را بهم میزند،صدای باران است. عجب قانون شکن زیبایی! روزی هم تو می آیی در بین صداهایی ک گمان میکردند صداهستند،نمایش میگذاری که زیبایی چیست. به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل بیشتر »
27 بهمن 1398
27 بهمن 1398
27 بهمن 1398
25 بهمن 1398
بعضی تصاویر زیباهستند و خاطره هایت را برایت تداعی میکنند . چقدرزمان گذشته ک این تصویر زیباخلق شده و درختان سر به فلک کشیده اند وچقدر زمان برده تا دیوارهای کاه گل و نمایش تبدیل ب کوچه خاطرات شود . چه خاطرات و چ مردمانی قدم زده اند و دیگر نیستند . چه خوش… بیشتر »
24 بهمن 1398
مگه خدا ماهارو خلق نکرده و بهمون نعمت داده ؟ اماچجور میشه همون خدا که آفریده خودش بنده هاش رو انتخاب میکنه میچینه میبره شاید همون اول بهشون نظر داشته؛یا راهش رو بهشون نشون داده ؛یا بنده هاش زیبا بندگی کردن؟ اما توزندگی این آدما ک میبینیم همه شون یه… بیشتر »
24 بهمن 1398
این حرف امام خمینی که اگر همه مسلمین یک سطل اب بریزند در اسرائیل آن را آب خواهد برد؛ رو باحضورمردم در راهپیمایی شهرمون دیدم ک انقد برف باریده بود و زمین پوشیده از برف بود و با راه رفتن بر روی زمین اثری از برف نمونده بود. اما قسمتی ک کسی راه نرفته بود… بیشتر »
24 بهمن 1398
نورافکن ها صحنه نمایش رو روشن تر کرده بودند برای نمایش افتخارآفرینی اش . درحالیکه همه میدانند افتخارآفرینی اش را دردل تاریکی ها ! اما یکجای دیگر هم نور افکن می آورند آنجا که همه درمحضر خداحاضر میشویم و نور میزنند تا نقش آفرینی مارا نشان دهند . حاج قاسم… بیشتر »
24 بهمن 1398
مادر است دیگر دلش میخواهد صبح که بیدارشود همه بچه هایش دور سفره بنشینند و همه را دل سیر نگاه کند. همه را که بدرقه میکند درد دلش رابرای آنکه نیست باز میکند و با او زندگی میکند و همکلام میشود. ودر حالیکه سفره صبحانه راجمع میکند و به سمت پنجره میرود و پرده… بیشتر »
24 بهمن 1398
بین قاب عکس قبل ازشهادتت تا بعداز شهادتت از طرف شما،خیلی فرق نیست چون خودتون راهتون رو میدونستید و در واقع تلاش و مسیرتون رو روشن تر کردید. اما از دید ما شناخته تر شدید و بصیرتمون زیاد شد اما نه با شهادتتون. راستی چرا بزرگوارانی مثه سردار سلیمانی… بیشتر »
24 بهمن 1398
دنیا دنیای ظرفیت هاست واگه طرفیتت تو پذیرش معنویت ها زیاد باشه و با اون چیز معنوی ک نصیبت میشه هم خوانی داشته باشی ؛*چیزی از ظرفیت وجودیت خالی نمیشه*. ولی اگه با ظرفیتت هم خوانی نداشته باشه همه شو میریزی و ظرفت خالی میمونه . البته ک کارهای ماهم نمره… بیشتر »
24 بهمن 1398
چشمتون روزبد نبینه . وقتی گوشی رو روشن میکنی و سری به شبکه های اجتماعی میزنی و اینکه هجوم انواع گروه هایی ک خبر از عضو شدن ناخواسته میدن در گروه های انتخاباتی . و بدتر اینکه بازهم با ترک گروه از سمت چندین نفر دوباره عضو میشی ! خلاصه با مسدود کردن… بیشتر »
24 بهمن 1398
مگه خدا ماهارو خلق نکرده و بهمون نعمت داده ؟ اماچجور میشه همون خدا که آفریده خودش بنده هاش رو انتخاب میکنه میچینه میبره شاید همون اول بهشون نظر داشته؛یا راهش رو بهشون نشون داده ؛یا بنده هاش زیبا بندگی کردن؟ اما توزندگی این آدما ک میبینیم همه شون یه… بیشتر »
22 بهمن 1398
حال ما خوب است اما باور نکن… بیشتر »
22 بهمن 1398
ازحاشیه های این حماسه پرشوروقدرت،برف زمستانی بسیار زیادی بود ک ازشب گذشته ادامه داشت تا الان،و سرمای بسیار شدید. اما از دیگه حاشیه هاش ک زیبایی این عشق رو زیادمیکرد عکس حاج قاسم ک روی دستهای مردم بالا میرفت و خرمایی ک بین مردم توزیع میشد. و اما نهایت… بیشتر »
22 بهمن 1398
حاج قاسم بقول خودت ب ان بلوغی رسیده بودی ک دیده نشوی اما بعداینگونه دیده شدی اینگونه عزیزدر بین مردم اهل ایران هستی و فرزند گهواره خمینی ،اما پابه رکاب فرمان پدرت خامنه ای. ومرد میدانهای عراق و شام و سوریه مرد بودنت برای یک جا ختم نشد،پدری ات را تمام… بیشتر »
22 بهمن 1398
صدای الله اکبر امشب ما یعنی مشتی بر دهان شاه درسال57 هست ک کمک کرده باشیم به ناخون کشیده شده های آن زمان پاسخی باشد بر ترکه های پا زده شده ی سال 57 پاسخی باشد به همراهی راهپیمایی کنندگان آن زمان وآن سالها پاسخی باشد به اعلامیه پخش های امام پاسخی باشد به… بیشتر »
21 بهمن 1398
﷽ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ « و در هر حال، خداوند بهترین حافظ و مهربانترین مهربانان است» [یوسف آیه 64] #یک_حبه_نور بیشتر »
18 بهمن 1398
چه شود ک من هم بال نشان دهم و بگویم من هم کربلایی شدم آقا. کمکمان کنید هم کربلا بیاییم و هم کربلایی شویم و کربلایی بمانیم. سلام میدهم و دلخوشم که فرمودید:هر آنکه در دل خود یاد ماست؛زائر ماست….یا حسین بیشتر »
15 بهمن 1398
جوشید اززمین خونی که پرورش داد برومند جوانانی را که زنده کنند زمین و خاکشان را، به رهبری و پرورش دهندگیِ پیرجماران! خونی که هنوز میجوشد از همان زمین و خاک،و اینبارباتنومند مردانیکه پرورش یافته بودند از پیر جماران، و اکنون ثمره داده اند در رکاب ولایت… بیشتر »
15 بهمن 1398
جوشید اززمین خونی که پرورش داد برومند جوانانی را که زنده کنند زمین و خاکشان را، به رهبری و پرورش دهندگیِ پیرجماران! خونی که هنوز میجوشد از همان زمین و خاک،و اینبارباتنومند مردانیکه پرورش یافته بودند از پیر جماران، و اکنون ثمره داده اند در رکاب ولایت… بیشتر »
15 بهمن 1398
روزگاری زیر آسمان و نور خورشیدی که نوری نبود ،زیر روشنایی مهتاب،که مهتابی نبود؛نورمهتابی خروشید بر مردم زیر آسمان کبود. تاریکی روی قله پراز زر و زیور بود و میخواست باطمع و زور خودش را دل مردم جاکند.غافل ازینکه سنگ در دل جای نمیگیرد. مردم یخ زده از کمبود… بیشتر »
14 بهمن 1398
ماجرای واقعی باشیطنت کلون های در رو زدم و بعدازینکه صدای نسیم خانم اومد رفتم پشت چادر مادرم قایم شدم نسیم خانم زن مسن ک موهای سرش همه سفید شده بود و روسری سفید پوشیده بود و عینک روی بینیش بود وکمی قدش خمیده شده بود و پیرهن تنش زمینه کرمی باگلهای نقره… بیشتر »
14 بهمن 1398
ماجرای واقعی نسیم خانم ک ازقدیم با خانواده مادربزرگم رفت وآمد داشتند،اونروز به سفارش مادربزرگم راهی خونشون شدیم بعداز چای خوردن،متوجه شدیم ک انگار فراموشی گرفته و باخودش چیزایی زمزمه میکنه. مامانم گفت نسیم خانم چیزی گفتید. نسیم خانم انگار متوجه نشده… بیشتر »
14 بهمن 1398
ماجرای واقعی نذاشتم مامانم حرفی بزنه و همه چیز رو واسه مادربزرگم تعریف کردم اما هنوز نمیدونستم ک چ اتفاقی واسه نسیم خانم پیش اومده. بعد گفتم بی بی چه اتفاقی افتاده ک نسیم خانم بدحال بود؟ بی بی لب گزید و گفت بچه اینحرفا رو جایی نزنی ولی چون دختر خوبی… بیشتر »
14 بهمن 1398
https://mahdion73.kowsarblog.ir/ ماجرای واقعی بعدش بی بی تعریف کرد ک نسیم خانم دیگه هیچوقت حافظه اش برنگشت و تنها بچه اش همونی بود ک به زور بردنش از خونه و هیچوقت بر نگشت.هرروز کار نسیم خانم رفتن ازین شهربانی ب اون شهربانی بود اما هربار دست خالی برمیگشت… بیشتر »
14 بهمن 1398
کوچه مون 1 ازمحله های قدیمی و بااصالت شهرمون،هست هرچند پایین شهره ولی خب همیشه آدمای خوبی هم داره مثه همه محله ها توکوچه و محله ما،خاطرات و یادگار های جبهه هنوزم هست،و هنوزهم بین ما روزگار میگذرونن. اما ازین یادگارها،یه سری شون شهید شدن،ی سری شون جانباز… بیشتر »
14 بهمن 1398
کوچمون 2 اما دوستش جاش میذاره و برمیگرده سمت نیروهای خودی! درحالیکه فکر میکرده اونم خودش رو به بقیه رسونده.اما یادش میاد ک عزیز علی ازش خواسته ک زود برگرده و کمکش کنه. وقتی میرسن ب اون منطقه ک کمکش کنن ،با جسد بی روح عزیز علی مواجه میشه. این خاطره توذهن… بیشتر »
14 بهمن 1398
صید کاظم پسری ک قدوقامت پدر رو و حتی رنگ چشمای پدر رو به ارث برده بود وبعد از مرگ پدر،همیشه به اسم پدر صداش میزدن مادرم تعریف میکنه که انقدر مودب و باحیا و کاری و دلسوز بود که همیشه دست ب خیر و کارش به راه بود. فرزند آخر خانواده اونو عزیز کرده بود و… بیشتر »
14 بهمن 1398
دو طلبه روایت واقعی شهید محمد ولی دکاموند و عبدالوهاب فتح الهی هردو همسایه و هم شهری و هم رزم. یه رو از طرف حوزه قرار شد ک به دیدن خانواده شهیدی بریم. خیلی باشوق و ذوق وسروقت جمع شدیم تا بربم دیدار خانواده شهدا. وارد خونه ساده ای شدیم ک مدلش قدیمی ولی… بیشتر »
14 بهمن 1398
#قهرمان_من مطلب رو از دست ندید ? ? ? روزیکه بعنوان هدیه،از هیات مدافعان حرم شهرمون هدیه دریافت کردم هدیه قاب عکس ی شخصیت بزرگ بود،اما زیاد صاحب عکس رو نمیشناختم ! فقط درحد اسم! من هم چون نمیشناختم ،همونجوری فقط کاغذ کادوی اون قاب رو درآوردم و نگاهی کردم… بیشتر »
14 بهمن 1398
اسم کتاب رو خیلی شنیدم اما برگه های کتاب خیلی زیادن! اولین صفحه ک با متن زیبایی شروع شده و گرمای نوشته رو تو این سرما،به خواننده منتقل میکنه،آدم رو گرم خوندن ادامه مطلب میکنه. بخودم میام و میبینم ک تقریبا کتاب ب نصف رسیده کمتر از نیم ساعت! تقریبا نیمی… بیشتر »
14 بهمن 1398
حدیث دوست نگویم مگر ب حضرت دوست ک آشنا سخن آشنا نگهدارد بیشتر »
14 بهمن 1398
#قهرمان_من #صبح_انقلاب این روایت حدودا سالهای اول انقلاب ک گروه های مجاهدین خلق و گروهک های مختلف بودن ،اتفاق میفته. تویکی از شهرهای خوزستان،تو قلب گرمترین استان ایران. جایی توی محله قدیمی با دیوار های کاه گلی و دربهای چوبی ولی دل با صفا، وسطهای کوچه با… بیشتر »
05 بهمن 1398
ببین تو ازکدامی؟ نکند ک بازمین خوردن دیگری،لبخند به لبت بیاید! نکند ک دلی رابرنجانی و تو باعث شکستن دلی شوی ک اشک میریزد… میگویند نمیخواهد بگویی دل نشکنید،اما گاهی لازم است یادآوری که آبروی مومن از خانه خداهم بالاتر است به قلم سیده فاطمه موسویان… بیشتر »
02 بهمن 1398
دلگرمی یعنی اینکه باسرمای هدیه کردن بارش برف،گرم کنی برفی ک بعدش رو زمین ریخته.چون طلب خود مردم بود برای کم شدن سرمای سوزناک. امروز وتواین لحظه شهرمون شاهد بارش برف هست .خداروشکر. بیشتر »
02 بهمن 1398
هنوزهم دربین دنیایی ک میگن آخرزمانه و هرچیزی اتفاق میفته،اما اتفاقای خوب هم میفته. ک حال آدم رو خوب میکنه. توبرف مغازه داری ک دنبال مشتریش میدوید و میگفت این باقی مانده پولت هست؛در واقع این توجه رو بوجود میاره ک خوبی نمرده و صداقت،فقط بین مردم پنهان شده… بیشتر »
01 بهمن 1398
قاآنی همان قاسم سلیمانیست! ازوقتی رفتی سردار،همه تو،شدیم! اینست حکایتِ یکی برای همه،همه برای یکی! بیشتر »