صید کاظم
صید کاظم
پسری ک قدوقامت پدر رو و حتی رنگ چشمای پدر رو به ارث برده بود وبعد از مرگ پدر،همیشه به اسم پدر صداش میزدن
مادرم تعریف میکنه که انقدر مودب و باحیا و کاری و دلسوز بود که همیشه دست ب خیر و کارش به راه بود.
فرزند آخر خانواده اونو عزیز کرده بود و کارهایی ک انجام میداد.
ی روز وارد مغازه مادربزرگم میشه و از جایی که (پسر خاله مامانم میشه این شهید)مهربون بودن تو کار بنایی کمک میکنه.
چون زمزمه رفتنش ب جبهه بوده،از مادر بزرگم میخاد ک بهش اجازه بده یادگاری بنویسه رو دیوار،با این متن که((حلالم کنید هر حقی ک ازشما ضایع کردم)).
این متن تو مغازه مادر بزرگم یادگار مونده ک با دست خود شهید روی گچ مغازه نوشته شده.
وبعدا مادربزرگم گفت صید کاظم حق ب گردنمون داره بخصوص ک جسدش بعداز چندیدن سال برگشت بعد از شهادتش.واین دیوار و زندگی فدای شهدا