آرام صدایت میزنم
28 بهمن 1398
نجوا آرام صدایت میزنم،در دلم و در ذهنم . آنچه ک از دلم میگذرد این است که میخواهم کنارم باشی . *وزیر لب زمزمه میکنم:یا مسبب…. آخر بزرگی گفت آدم است و فکر و خیالش،از صبح کارت را به خدابسپارو ذکر یا مسبب را بگو،که ذهنت فقط او را سبب ساز هرچیری بداند. بازهم زمزمه میکنم ک ذهنم بپذیرد مسبب ساز بودنت را. یا مسبب… میخواهم آرام صدایت کنم اما اینبار برخلاف همه قانونها،صدایت آرام و بلند در دلم حس میشود ک میگویی، هستم.
قلم:سیده فاطمه موسویان اصل