03 آذر 1398
#به_قلم_خودم نمیدونم با این اوضاع پیش اومده و قطعی اینترنت،میشه منشن کرد ? میخواستم منشن کنم،اما اولا لیست منشن نداشتم! دومافکر کردم نت ندارن بخونن.منم که توی شانس(نگم بهتره)اومدیم و همه اونایی که نت ندارن منشن کردم. خلاصه مثه معتاداشدیم ،اول که وابسته… بیشتر »
1 نظر
03 آذر 1398
#به_قلم_خودم مهمون داشتیم آب کتری که جوش اومد،چای رو درست کردم اما رنگ به رو نداشت!! خلاصه موندم چکار کنم.واینکه عیبش رو به روش آوردم(عیب چایی رو میگم)و گفتم دیر دمه! نیم ساعت بعد چایی رو بردم بازم رنگ نداشت. خلاصه دیدم که وضع خرابه،چای بیشتر از بار اول… بیشتر »
03 آذر 1398
مثله ماشین حساب دقیق و حساب کتاب شده! تا حالا واسه همه پیش اومده که یک عدد رو جمع یا تفریق یا جذر یا هر کاری انجام بدی،سریع به جواب میده.چون خودمون نمیتونیم گاهی وقتا سریع به جواب برسیم و خطا میکنیم. اما نمیدونم چه اتفاقی میفته تو این دستگاه ماشین حساب… بیشتر »
03 آذر 1398
امسال،شدیم ۳ تا!! ۳ تا طلبه توی خونه و حوزه. نمیدونم کدوم یک از بچه های کوثرنت بود که گفت با آبجیش تو حوزه هستن و کوچیکتره پایه اش بالاتره،منم گفتم خوشبحالشون! امسال هم تشویق شد تا منم دوتا از خواهرهام رو دعوت کنم حوزه.البته خودشون هم تمایل داشتن. منم… بیشتر »
03 آذر 1398
چ فتنه ی آشنایی!! اینبار هم تخریب بانک و حوزه علمیه و آتش زدن متبرکات! آتش زدن ماشین و خانه! اینبار هم تحریک ذهن های آشفته! چه نقشه تکراری!مثل فتنه سال های قبل. راستی راه دیگری بلدنیستید یا امتحان کردید و جواب نداده؟ نمیدانم این ورژن از کارهایتان که… بیشتر »
03 آذر 1398
کتابهای حوزه رو نگاه میکنم،تقریبا ۳ طاقچه طولانی کتابهای حوزه است! همه رو نگاه میکنم آنقدر دقیق که حتی ساعت و روزای درسی شون هم یادم میاد! والبته خاطراتشون. الان که سال آخرم دغدغه این رودارم که آیا مفید بودم برای جامعه ام؟یا میتونم باشم؟ فکر اینکه… بیشتر »
03 آذر 1398
ماجرای درس خوندن خواهرام که وارد حوزه شدن از همون روز اول نشستم از کتابها و طرز خوندن براشون گفتم .تجربه ای که داشتم. کاری که کسی برای ما انجام نداد از پایه بالایی ها!! بالاخره انتظاره و کاریش نمیشه کرد?? هرچند استادها کم و بیش برامون میگفتن ،ولی ما چون… بیشتر »
03 آذر 1398
پایه گذار پایه های خوب باشیم!! دقت کردید که هرچیزی یک پایه واصل و بنا داره؟ خب این ازخوب بودنش هست که همیشه تو ذهنها میمونه. ولی اگه بد باشه بازهم بدیش یادمون میمونه. اما همیشه آخرش به این میرسیم که خوبی بهتر بوده. خب پایه و اصل و ریشه دار بودنش عالی… بیشتر »
03 آذر 1398
خوشبختی چیزی نیست که بشه توزندگی دیگران پیداش کرد. که بشه به نگاه و میل مردم رفتار کرد. که باخریدمبل و پرده های رنگارنگ خرید. خوشبختی اونجاست که صدای غلغل سماور یا کتری آب جوش توفضای خونه میاد.وکنارش چای دم کشیده وقندکنارش مزه میده. و پرده های ساده ی… بیشتر »
03 آذر 1398
توصیه میکنم لذت قدم زدن در باغ زیر درختان سر به هوا! بعد نور خورشید ،و آسمان آبی پس زمینه این تصویر باشد! و همینطور که راه میروی عین فیلم تلویزیون درختان رنگ عوض میکنند. چقدر خوبست این تماشای تلویزیون مجانی و زیبا و زنده! چشم هارا عادت دهیم به رنگینی… بیشتر »
03 آذر 1398
نمیدانم چرا یاد خاطرات میکنم همیشه دلم پر میزند به سمت هوای قم،پل آهنچی،ورودی باب الجواد ،حرم حضرت معصومه…! اینبار آهسته و آرام قدم میزنم روی پل آهنچی چون میدانم زمانها میگذرد تا دوباره پاهایم به خاک پل آهنچی و صحن و صفا برسد! باران میبارد و هوای… بیشتر »