04 دی 1398
اشک معصوم تو را میخواند نمی آیی. دل شکسته تو را میخواند نمی آیی. بغض شکسته تو را میخواند نمی آیی راه بسته تورا میخواند نمی آیی صدای خسته تو را میخواند نمی آیی پای شکسته تو را میخواند نمی آیی بیشتر »
نظر دهید »
04 دی 1398
هر روز دلم راهی شما میشود میخواهم کبوتر شوم کبوتر ک شوم راحت چمدان نبسته هم سمتتان می آیم. نیازی نمیبینم ک صبر کنم. فقط عزمم را جزم میکنم و میپرم و بال میزنم سمتتان… عمریست درین جسم فکر آزاد و رها بودن میکردم،اما حالا میبینم چقدر دورم هم جسماََ و… بیشتر »
04 دی 1398
بخش سوم اینکه صاحب خونه مقداری خوراکی میده به جهت خوش یمنی و شریک کردن دیگران تو خوشی و شادی خودشه. تا یادم نرفته (کیخا)یعنی دوسدارت و صاحب خونه ات. و تو شعر یعنی به خاطر این برکت و هدیه ای ک دادید ان شاالله صاحب خونه و دوسدار و هوادارت نمیره. ان شاالله… بیشتر »
04 دی 1398
بخش دوم بوی گندم روی تابه که درحال تفت دادنه هوش ازسر آدم میبره و چقدر ترد و خوشمزه ? ? .به محلی بهش میگن(گندم و شیرَه) البته من زباد بلد نیستم! واز قدیم از برکت زمین خودشون استفاده میکردن مردم،ب جهت برکت و تشکر از خدا و مقوی بودن گندم. و اینکه کنجد و… بیشتر »
04 دی 1398
یه کم دیر شد ولی فرستادم! بخش اول شب چله تواستان ما ،مراسم خاصی داره. البته مراسم ها واسه قدیمهاست و الان فراموش شدن. تو استان و شهرهای ما،آجیل مخصوص شب یلدا گندم برشته هست،که خیلی خاصیت داره و البته طرز تهیه داره. اینکه باید گندم رو تو شیر جوشیده ک کمی… بیشتر »
04 دی 1398
تا دیدمون بعد از احوالپرسی شروع کرد به دعای خیر کردن. چقدر حال خوبی به آدم دست میده وقتی کسی برات دعای خیر میکنه. بعد ادامه داد دعاهاشو،حداعاقبت به خیرتون کنه،ان شاالله سلامت باشید ان شاالله موفق باشید. خلاصه انرژی خوبی داره این خانم. هرچی نگاه میکنم… بیشتر »
04 دی 1398
به فراخی بال کبوتر راحت و آرام وسبک به حرکت در می اورد بالهایش را که با، پر سبک پرواز شده… کمی که پرواز میکند خودش را به اوج میبرد و بالهایش را رها میکند و به اوج میرسد. همه ی دغدغه ات بودن با گروه پروازت هست ک جانمانی. انگار ک از تک پرواز بودن… بیشتر »
04 دی 1398
گاهی اوقات دلت هوای آنکسی رو داره که راهی به سمتش نداری… نه اینکه راهی نباشه اما اون حضورمهربونش رو درک نمیکنی… وراهی جز صبر نداری چون نمیدونی خاک با چهره مهربونش چکار کرده… تقدیم به پدربزرگ و مادربزرگم بیشتر »