14 آبان 1398
#شهدا_گاهی_نگاهی دردت را که نکشیدیم…کاش با رفتارمان درد روی دردت نمیگذاشتیم(شهداشرمنده ایم) بیشتر »
نظر دهید »
14 آبان 1398
چه آسوده و سبکبال اند،آنها که آن بالا،زیر گنبد دوّارو کبودبه پرواز در می آیند. آنها آسوده و سبکبال،کاش نگاهی به پایینیهایشان هم،اینجا روی زمین،کنارزمین مدور بیاندازند. خوشبحالت چه آسوده ای،آنجا که تویی ساده و بی پروا و مشرف به ما زمینیهایی! وچه زیبا به… بیشتر »
14 آبان 1398
﷽ ‼️نمیتوانم معنا ندارد بیشتر »
14 آبان 1398
وارد فضای بزرگی شدم با مامانم ،برای سنجش توانایی های دانش آموزقبل از ورود به مدرسه. مدرسه بزرگی بود پراز درختای کاج که به ردیف هم بودن،چقد رنگشون سبز بود. دست به دست مامانم بچه هارو میدیدم که میگفت هرچی ازت پرسیدن درست گوش کن و جواب بده. وارد… بیشتر »
14 آبان 1398
امشب غم از دست دادن پدر داری،حق داری آقا جان. پدری که هنوز سائل نگفته از نیاز،بی نیازش میکند! اما از مشکلات و سختی هایش به کسی دم نمیزند! پدری که آنقدر در سختی است اما سختی ها شکستش نمیدهد! آنقدر عاشق دارد ک معشوق بهای زیادی میدهد در راه عشق. امامی که… بیشتر »
14 آبان 1398
زیر بال کبوتر چه آسوده و سبکبال اند،آنها که آن بالا،زیر گنبد دوّارو کبودبه پرواز در می آیند. آنها آسوده و سبکبال،کاش نگاهی به پایینیهایشان هم،اینجا روی زمین،کنارزمین… بیشتر »