بازیگران دروغ میگویند همیشه اون نقشی ک اجرا میکنن دروغه!چون با خود واقعیشون یکی نیست.چون بازیگرن و کارشون اینه ! حال آدم بهم میخوره انقدر توی فیلمها غرق میشن ک گاهی اوقات باید بهشون گفت فیلم تموم شده بیا بیرون از رل ! بیا و خودواقعیت رو نشون بده.اما ی بازیگردیگه ام داریم مکتب نرفته بازیگرشده ! اونم آدمایی ک مسئله آموز صد مدرس شدن،خوب ادا درمیارن خوووب . *اما یقینا خطراین مکتب نرفته ها بیشتراز مکتب رفته هاست.چون نمیدونی الان دارن نقش بازی میکنن.بنده خداها کارشون بی مزده. بیاییم خارج از گود دنیا،خودمون باشیم و خودمون*. تا توی گود هستی بخاطر دل دیگران و مسابقه کارکن.اما بیرون گود واسه خودت باش چون حساب کتابت زمین میمونه یه وقت !!.
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
فرم در حال بارگذاری ...
همین تن سالم همین بی پولی ولی ب اندازه نیازت خودش خوشیست.چون خیلیها همین خوشی ک تو ب دنبالش هستی،زیر دلشان زده . شاید باورت نشود آنهاهم حسرت روزگار تو را میخورند . این به اندازه داشتنت، یعنی تو همین اندازه ظرفیت داری .از کجا میدانی ک بیشتر پول داشتنت دین و دنیایت را شرطی نکند ؟ خلاصه گاهی از گوشه تفکراتت نگاه کن ب زندگی ساده و بی تکلفت معنی حرفهایم را متوجه میشوی ! آنوقت خستگی شوهر یا پدرت،غرغر های مادر و خواهرت،گلدانهای ساده خانه ات،بی تزئین بودن خانه ات،عاشقانه ترین جای دنیا میشود؛چون خودت برایش زحمت کشیده ای آنهم باچنگ و دندان !
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
فرم در حال بارگذاری ...
لیلا
لیلا هم که عمرش ب دنیا نبود انگار جای خالی مادر و پدر رو حس میکرد.و میدونست ک کسی ک بهش آب و غذا میده ؛دیگه نیست ،اونم طاقت نیاورد و یک سال بعد از فوت پدر و مادرش،فوت کرد. و همون تصویری ک از بچگی هاش توی ذهنمون مونده بود،قاب شد کنار عکس پدر و مادرش.
بخش 4
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
فرم در حال بارگذاری ...
لیلا و لیلا بعدازچندین سال به هوش اومد اما کسی رو نمیشناخت و حرفی نمیزد.باور اینکه اینهمون لیلای شاداب و بازیگوش بود؛برامون سخت بود. دیگه ما رو نمیشناخت و سکوتی ک با بودن در کنارش ازش بهره میبردیم. عمه زیاد طاقت نیاورد و همراه با شوهرش هردو فوت شدن. و عکسشون روی دیوار خونه شون قاب شد و سختیهای اونا تو جوّ سنگین خونه جاخوش کرد. اما خواهد لیلا جور پدر و مادر رو ب دوش کشید و ازلیلا پرستاری کرد.بخش3 ادامه دارد
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
فرم در حال بارگذاری ...
لیلا
اونقدر مشغول بازی میشدیم که ساعت و وقت، یادمون میرفت.اونقدرمهربون بود که بچه های کوچه هم مجذوبش میشدن. همین اخلاقش بود ک ما رو هم خونه اونا میکشوند. خلاصه لیلا با یه دیوانگی یه آدم که قصد دزدی از کیف لیلا روداشت و وقتی لیلا متوجه اونطرف شد وکیفش روازاون طرف گرفت،با کشمکش بینشون سرش به بلوار خیابون میخوره و لیلا واسه همیشه ب کما رفت.بخش 2 ادامه دارد
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
فرم در حال بارگذاری ...
لیلا
لیلا تقریبا همسن و سال خودم بودولی ی چند سالی ازمن بزرگتر بود . من از همه رونده های فامیل کوچیکتر بودم برای همین وقتی لیلا میومد خونه آقا بزرگم ،به محض اینکه مامانش و خانوادش وارد حیاط میشدن،لیلا بدو به خونه ما میومد.
یعنی فقط دم دردیده میشد و دیگه دیده نمیشد! تمام مسیر خونه آقابزرگم تا خونه ما رو میدوید،میشد از نفس زدنهاش اینو فهمید و صدای تند تند در زدن هاش! یه کاپشن سرمه ای رنگ و لباس بافت سفید و قرمز تنش بود و یه روسری به خط های همون رنگ،که موهاش رو جمع کرده بود وزیبایی چشمهاش زیر روسری چند برابر دیده میشد اما شیطون و سرزنده بودنش همچنان بیشتر جلوی چشم میومد.
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
فرم در حال بارگذاری ...
زندگی ما ادمها مثه زندگی میوه ها روی درخته ! میوه وقتی به شاخه درخت وصله پرثمر میشه و به چشم میاد . ووقتی دیده شد چیده میشه توسط صاحب باغ . انسانها هم تاوقتی تو دنیاهستن بایدخوب عمل بیان و تودنیا دیده بشن وقتی خوب دیده شدن چیده میشن ! یکی میشه شهید سلیمانی ک تو گوی زندگی درکنار همه عوامل قشنگ رشد میکنه ورابطش رو قوی میکنه و بعد از چیده شدن از شاخه دنیا هم اسمش برده میشه . میخام بگم تاوقتی وصلی ب خدا هم دیده میشی هم قشنگ چیده میشی
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
فرم در حال بارگذاری ...
کرونا همه دهان و بینیها را محو کرد ! هنوز خبرهای کرونا مثه خودش همه گیر نشده بود ک صبح ک حوزه رفتم (*چن روز پیش*)،*آدمها دماغ و دهن نداشتن یا بهتر بگم محو شده بودن*! هرطرف رو نگاه میکردم حتی بچه مهد کودکی هم ماسک زده بود . خلاصه کرونا کاری کرده همه براش تعطیل عمومی کردن ! حالا اگه ان شاالله ک بره چکار میکنن !!
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
فرم در حال بارگذاری ...
چطور یک بیماری کل دنیارو باهم درگیر کرده و همه دچار دردی شدن ک نکنه سراغشون بیاد ،وهمه دنبال راه علاجن! اما خیلی وقته همه دچار دردی شدیم ک اون هم قابل دیدن نیست چون راه درمانش رو با بی خیالی پیداکردیم ؛اما این هم یک درد همگانیه و همه هم فراموش کردیم. اره درست متوجه شدی . کاش روزی هم برسه که درد نبود مولامون جهانی بشه و بریزه به جونمون.چون آدما تا درد نداشته باشن دنبال درمان نمیرن . اما خدایا دردمیکشیم درمونمون رو هم برسون،چون تا حالا توغفلت بودیم .
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
فرم در حال بارگذاری ...
دلم ب مستحبی خوش است که جوابش واجب است.یاد متنی افتادم ک توی دفتر مدیرمون دیدم این رو . خیلی حس خوبی داشت و به اتاقش میمومد ! نه خیلی پراز زرق و برق بود نه خیلی ساده ! اما همش باعث میشد برم تو اتاقش و نوشته رو بخونم و از اتاق مدیر حوزه باخلاقیتمون، لذت ببرم . وبیادمدیرمون سلام عرض میکنم خدمت ارباب….
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
فرم در حال بارگذاری ...
بجای اینکه کرونا قزنطینه شه ،ما قزنطینه شدیم توخونه! ی کم ادمیت هم خوبه والا ،مردم رو داری ب کشتن میدی و دم عیدی همه رو خونه نشین کردی هیچ،باعث شدی چیزایی هم ک نمیخریدیم به سبد خریدامون اضافه شه اونم تو اوج گرونی! کی ازت راحت میشیم ب جون همه ریختی اخه ،کوچیک و بزرگم ک نداری!! از اون سر چین اومدی نصیب ما شدی !حداقل میذاشتی بعد از خستگی در رفتنت یه سر هم به ما میزدی .ی کله اومدی اینجا!لطفا برو نمیخایمت.
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
فرم در حال بارگذاری ...
ابتدایی که بودیم چون درموردحجاب برامون گفته بودن ،بالاترین مقام قضاییمون معلم مون بود!! بهمین خاطر وقتی دوستامون بالباس نامناسب یا بدون روسری بیرون میومدن میگفتیم ب معلم میگیم !! اما الان معلمها ومدارس از اون مقام قضایی پایین اومدن ! بدتراینکه فیلمهای نمایش خانگی ک از دختربچه ها توفیلم استفاده میکنن واقعا مردم دیگه فرق بچه و مکلف شده رومیدونن،میشه بگید این کارشون رو به کدوم مقام قضایی ارجاع بدیم !! کار با اونایی ندارم ک عمدا اینکارو راحت انجام میدن ،ولی این بچه ها گناه دارن.
فرم در حال بارگذاری ...