بخش دوم
بوی گندم روی تابه که درحال تفت دادنه هوش ازسر آدم میبره
و چقدر ترد و خوشمزه ? ?
.به محلی بهش میگن(گندم و شیرَه)
البته من زباد بلد نیستم!
واز قدیم از برکت زمین خودشون استفاده میکردن مردم،ب جهت برکت و تشکر از خدا و مقوی بودن گندم. و اینکه کنجد و پسته کوهی هم داخلش میزیزن ک واقعا خوشمزه است.
حالا امروزه چیزای دیگه قاطیش میکنن.
بعد شب یلدا ک میشه بچه های کوچیک روی پشت بوم همسایه میرن ،و یه دستمال آویزون میکنن و با شعر محلی (نون و پنیر و شیره کیخا هونت نمیره)،
از صاحب خونه طلب گندم و خوراکی میکنن وصاحبخونه هم مقداری از چیزی ک داره داخل دستمال میریزه و میبنده و بچه ها میبرن بالا و میخورن.
ادامه دارد
فرم در حال بارگذاری ...
یه کم دیر شد ولی فرستادم!
بخش اول
شب چله تواستان ما ،مراسم خاصی داره.
البته مراسم ها واسه قدیمهاست و الان فراموش شدن.
تو استان و شهرهای ما،آجیل مخصوص شب یلدا گندم برشته هست،که خیلی خاصیت داره و البته طرز تهیه داره.
اینکه باید گندم رو تو شیر جوشیده ک کمی ولرم شد،ریخت.
باید این شیر به داخل گندم نفوذ کنه ومقداری نرم بشه.بعد جمع میکنی گندمها رو از داخل شیر.
بعدمیزاری ک خشک بشن.
ادامه دارد
فرم در حال بارگذاری ...
تا دیدمون بعد از احوالپرسی شروع کرد به دعای خیر کردن.
چقدر حال خوبی به آدم دست میده وقتی کسی برات دعای خیر میکنه.
بعد ادامه داد دعاهاشو،حداعاقبت به خیرتون کنه،ان شاالله سلامت باشید ان شاالله موفق باشید.
خلاصه انرژی خوبی داره این خانم.
هرچی نگاه میکنم وضعشون زیاد خوب نیست زیاد بد هم نیست.فقط میدونم از حلال و زلالیشه ک اینجوریه. ومیدونم ک از نون حلال کارگری همسرش هست ک خوش خلقه و خوش برخورد.
فقط درحد همسایگی باهم احوالپرسی و سلام داریم اما بین همه همسایه ها به خوش اخلاقی و مهربونی و انرژی مثبت معروفه.
خدا کنه ماهم از وجودمون حس خوشی به دیگران تراوش کنه از بودن کنارمون.
فرم در حال بارگذاری ...
به فراخی بال کبوتر
راحت و آرام وسبک به حرکت در می اورد بالهایش را که با، پر سبک پرواز شده…
کمی که پرواز میکند خودش را به اوج میبرد و بالهایش را رها میکند و به اوج میرسد.
همه ی دغدغه ات بودن با گروه پروازت هست ک جانمانی.
انگار ک از تک پرواز بودن هراس داری…
نترس تو در دل مهربانترین بالت را گشودی او تو را در آغوشش میکشد.
ما هم در دل روزگار توایم مهربانا،نگاهت را نگیر …
فرم در حال بارگذاری ...
گاهی اوقات دلت هوای آنکسی رو داره که راهی به سمتش نداری… نه اینکه راهی نباشه اما اون حضورمهربونش رو درک نمیکنی… وراهی جز صبر نداری چون نمیدونی خاک با چهره مهربونش چکار کرده…
تقدیم به پدربزرگ و مادربزرگم
فرم در حال بارگذاری ...
فرم در حال بارگذاری ...
دست بکش برسر سودازده مردمانی ک قرار بود کنارشان باشید. قرار بود پای درس و بحث شما بنشینند قرار بود خاک پای شما را سرمه چشمشان کنند. قرار بود که مثل همه ی مردم زمانها ماهم امام داشته باشیم… خدایا من شاکی ام… از بی امامی… ازینکه میگویند اگر خوب بودید امامتان می آمد… مگر نه این است ک گنه کرده میبخشید،پس خودت مارا ببخش. خدایا ما طعنه شنیده ی زمانیم ک امام نداریم. خدایا مگر نمیخواهی ببخشی ما را،پس اماممان راهم بفرست. راستی علت سودا زدگی ما،غم است که اگر برطرف شود ماهم طبعمان متعادل میشود.چیزی شبیه معجزه دیدن امام درمانمان میکند.
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
فرم در حال بارگذاری ...
چه صداها ک از نبودت رسوخ شد نیامدید.
دیگرصدایمان به ته و حنجره دنیا نمیرسد بیایید آقا جان.
انگار ک کره ی زمین مثله حنجره ماست و ما در فضا مشغول صدازدنیم ولی صدایمان به شما نمیرسد چون شما خیلی بزرگید و ما با کل زمین در فضا گم شدیم.
راستی کجای دنیایید ک آنقدربینمان فاصله هست.
میدانم علت غییتت امثال ماست اما،ماهم طلب نگاه و صدایتان را داریم.
فرم در حال بارگذاری ...
یعنی یامهدی لوایت را بردار اینجا خیلی سرد شده هوا.
خورشید سالهاست ک نمیتابد خودتان ک درجریان هستید.
اینجا خیلی وقت است شور و نشاط نیست خودتان در جریان هستید
نبینید ک ظاهرا شاد و خوشحالند خودتان در جریان هستید
اینجا همه ازهم گریزان اند خودتان در جریان هستید
اینجا همه یوسف خریدارند خودتان در جریان هستید
اینجا همه عاشق باران اند خودتان در جریان هستید
اینجا همه باران که هیچ یوسف راهم میخرند خودتان در جریان هستید
اما همه عاشق بوی نان اند خودتان در جریان که هستید
فرم در حال بارگذاری ...
فرم در حال بارگذاری ...
راه زمین ک بسته شد راه آسمان همیشه بازه.
زودتر و سریعتر به مقصد میرسی.
مثه هواپیما!
دعا هم راهش هواییه.
ازخدابخاه ک هرچی ب خیر و تدبیرش هست واست رقم بزنه.
ماهم دعا میکنیم براتون.
فرم در حال بارگذاری ...
خیلی وقت بود دنبال این بودم یه کتاب پیداکنم که حقانیت امام علی رو برام آشکارکنه و بیشتر باهاشون آشنا بشم.
ازسال گذشته ک قرار بود به یکی ازشهرهای سنی نشین برم بفکراینکه چه کتابی رو پیداکنم بودم،قراربود ک یه فردی بهم کتاب برسونه ولی نشد ک از کتابش استفاده کنم یعنی بی قولی کرد و کتاب روبدستم نرسوند.
منم ازخیرش گذشتم! اما شرایط جورش
د ک بتونم شناخت امام علی رو از دید یه خارجی بفهمم.
نمیدونم شناخت ی خارجی ک آگاهی از اسلام نداره با مسلمونی ک اسلام داره چجوره.
اما بنظرم خالص تره این شناخت چون خودش ب دنبال حق رفته و دو دوتا چهارتا کرده و با وجودش جای داده حق رو.
و اون کسی ک کمک کرد بجای اونیکه قول داد کتاب بیاره،کسی نبود جز جرج جرداق مسیحی.البته مسلمان.
فرم در حال بارگذاری ...