تقدیم ب دست به قلم ها
13 اسفند 1398
وقتی دستت به قلم شود،ذهنت دیگر آرام نمیشود. همه چیز را خوب نگاه میکنی تا خوب دیده باشی و ب ذهنت بسپری. گاهی دراین بین، تکاپوهای ذهنت آرام میگیرد. ب ذهن ک میسپری باید درجایی مکتوب شود وگرنه همچنان میدود این اسب سرکش. دربندش میکنی تا هم ب کتابت بیاید وهم راه ناپیداشده را درونش بکاوی. ِانوقت ازبین نوشته ها سرنخ جدیدتری میابی ک تا بحال ب ذهنت نرسیده واینبار دستت با کلمات دست ورزی میکند و ب سراغ بازی کلمات میرود و ب میدان میریزد هرچه ک در قید کرده! انوقت نوشته ها آزاد میشوند از قیدوبند و طرح میزنندذهن را ک در تصورت بمانند و ببینی و حتی لمس کنی…