وقتی به زور امام جماعت شد شهید هادی،آقا ابرام
23 بهمن 1399
? سنگر خاطره…
ابراهيم را در محل همه ميشناختند هر كسی با اولين برخورد عاشق مرام و رفتارش می شد هميشه خانه ابراهيم پُر از رفقا بود بچههايی كه از جبهه می آمدند قبل از اينكه به خانه خودشان بروند به ابراهيم سر می زدند. يك روز صبح امام جماعتِ مسجدِ محمديه {شـهدا} نيامده بود. مردم به اصرار، ابراهيم را فرستادند جلو و پشت سر او نمـاز خواندند… وقتی حاج آقا مطلع شد
خيلی خوشحال شد و گفت: بنده هم اگر بودم افتخار ميكردم كه پشت سر آقای هادی نماز بخوانم.
?منبع: کتاب سلام بر ابراهیم
#هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی?
? @sajdeh63