نسخه های توذهنی خوووب!!□●•°••
22 مهر 1400
#به_قلم_خودم
گاهی بعضی صداها هیچوقت یادت نمیرن هیچوقت…
مثه صدای مداح و میون دار،توی روضه وسط همه خستگیهای اردوجهادی رو میبره وقتی میگه من اسمه دوا حسین و ذکره شفا حسین….
و نوحه بعدی که میگه بیا ای خفته به خاک و خون برگشته زینب…
کاش میشد برای پیشنهادی که میتونی به کسی بدی این نسخه هایی که فقط تو ذهنت مونده رو بگی….در حالیکه فقط توخودت میدونی و اون لحظه و حال و هوات تا وقتی که بیرون میری و خاک محیط مسجد رو روی کفشهات میبینی و زیر پای دیگران له شدن و تو درقیدشون نیستی.
و هوای تاریک که روی سر گلهای قرمز وسط حیاط مسجد پهن شده و صدای جیرجیرکها که معلومشون نیست و خاک هایی که کل مسیر رو گرفته و همه جهادگرها همین حال خوش رو دارن….
کاش برگردیم به اون حال و هوا وفیکس بشیم و برنگردیم به الان….