من نائب السلطنه ام و پسرم شاه آینده ایران!!
فرح به دلیل اینکه پیشینه دو همسر قبلی شاه را نداشت تا مدتها پس از راهیابی به دربار، در حاشیه بود. پس از بچه آوردن، قدری موقعیتش تثبیت شد. حالا سرِ پیری و معرکهگیری آمده و میگوید: من نایبالسلطنهام و نوه پسریام هم شاه آینده ایران است! گوینده این سخن، تنها میتواند یک نادانِ بهتماممعنا باشد. واقعاً از بس سیگار کشیده، مغزش خراب است! کلاً کسانی که زیاد سیگار میکشند و مشروب میخورند، غیرعادی میشوند. حال این خانم هم، گویا در مصرف این چیزها زیادهروی کرده، چون حرفهایش حقیقتاً احمقانه است. شاه هم در جلسات عمومی و خصوصی، گاه به خاطر اظهاراتش به او تندی یا بیاحترامی میکرد. شما خاطرات علم- که در هفت جلد منتشر شده است- را بخوانید و ببینید که شاه، چطور با این خانم صحبت میکرده است. بارها بر سر او داد زده و تحقیرش کرده است. او در این یادداشتها از قول شاه مینویسد: «من اگر بروم، این زن چهار روز هم نمیتواند ایران را اداره کند.» علاوه بر خاطرات علم، یکی از بهترین کتابها در شناخت کارنامه فرح، خاطرات مینو صمیمی است؛ کارمند دفتر مخصوص فرح که البته او را هم نمیدید! صمیمی در خاطراتش نوشته است: هر روز نامههای مردم را در کیسههای برزنتی بزرگ برایمان میآوردند، اما فرح از ما میخواست فقط نامههای خارجی را برایش ببریم و درخواستهایی که مردم رنجکشیده ایران داشتند، برایش بیاهمیت بوده است، البته درباریها تقریباً همهشان همینطور بودند. اگر از کار خیر و عامالمنفعه هم حرف میزدند، سرپوشی برای فعالیتهای اقتصادیشان بود