معلم کلاس اول من●○•°•○
#به_قلم_خودم
کلاس اول بودم که خوشحال و خندان و با کمی ترس دورشدن از خانواده،راهی کلاس شدم.
تو کلاسمون ،دختر همسایمون هم بود،هم اسم خودم.همه مون تقریباهم قد بودیم.
اما سمت راستی های کلاسمون قد بلند تر و چاق تربودن!!.
فقط از بچه ها یاسمن رو یادمه که قد بلند بود ووهیکلی!!اخر کلاسم مینشست.
چشم و ابروی مشکی هم داشت.
من و دوستم سمت چپ کلاس بودیم ،ردیف وسط کلاس هم داشتیم.خیلی تعدادمون زیاد بود
معلممون خانم شهناز عبدی بودهمون سال تقریبا وسطای سال بود که فوت کرد.توتفریح حالش بد شده و فوت کرده.
خبرش که بهمون رسید همه ناراحت شدیم،معلم جایگزینش اومد خانم کاکولوند.
خانم عبدی خیلی با نشاط بود برعکس خانم کاکولوند آروم بود.
میخواستیم بریم فاتحه خونی خانم عبدی که مدیر نذاشتن!!
خودمون بابچه ها قرار گذاشتیم بریم حتی شاخه گل خریدیم!!
اما تا سرکوچشون رفتیم و برگشتیم!!
خدا رحمت کنه خانم عبدی رو و سلامت باشه خانم کاکولوند که دیگه هبچوقت ندیدمش