بحث کربلاشد!
همه به فکرمانتوعبایی افتادن!!
من موندم که مانتوعبایی میخان چکار!
مگه چه اتفاقی میخوادبیفته که مسیر زیبای کربلا ،با اون حرارت و عشق،روتغییر بدیم….
خانمها رو میدیدم باحساسیت که مانتوعبایی رو از داخل پلاستیکهاشون در می آوردن،و میپوشیدن و زیارت میرفتن،می دیدم،مغزم هنگ میکردن.
حالا کل مسیر راه رو نپوشیدن،رسیدن به کربلا میخان بپوشن،مغزم درکشون نمیکرد 🙄 🙃
ولی خودم باهمین چادر ساده ایرانی،رفتم و افتخار میکردم وقتی خادمها میگفتن به خانمهای دیگه عبا (چادر)بپوشن.
خانمها مسیر کربلا ،مسیر عشق به اربابه…حیفه خرج دنیاش کنیم….!!!!!
والله دستمال کاغذی دست دختر عراقی که نذری میاره،همین قشنگه ،که اصلا پوشش ما توش معلوم نیست….
والله اون مای باردها،که توصف میمونن و همه عشق و ارادتها،ردیف میشن کنار هم برای خدمت به زوار،که ارباب نگاه کنه،اون قشنگه……
والله اون عشق که نصف شب هم نمیشناسه و با غذای محلی میاد ولی غذای زائر ،کم نشه،این قشنگه….حتی خاطرات تو راه کربلات هم زبباست اقا…
ارباب دلم برای کربلات تنگشده….
#به_قلم_خودم
#السلام_علی_ساکن_کربلا #پروفایل_کربلا_مذهبی

#سیده_نوشت