عروسی که هوو شد!!
12 دی 1399
عروس تک پسر،صاحب باغ ویلایی شد ک تاچشم کار میکرد ازاطرافش باغ بود .
خیلی زیبا بود بحد زیبایی عکس هایی ک پوستر کنن .
اونقدر ک تشخیص اینکه این عکس واقعی هست تا فیک،قابل تشخیص نبود .
دختر روستایی ک زیباییش زبانزد بود واخلاق و کردارش،واردخونه اربابی شد !
ارباب که نه چون خودش اصلا دوست نداشت بهش بگن.الحق و الانصاف هم بهش نمیخورد چون اون ارباب خودش بود وبس !
همه داراییش باتلاش دستای پینه بستش جمع شده بود.و چهره تکیده و استخونیش ک با ظاهرهمه ثروتمندها فرق داشت.نور خدا توچهرش موج میزد .
ارباب نبود ولی ب دیگران کمک میکرد و اصلا باکارگرها ک سرزمین کار میکرد فرقی نداشت .
اونقدر ک کسی تشخیص نمیداد کی صاحب زمینه و کی کارگر !
بخش 1
ادامه دارد
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل