ظرف کثیف غر نداره!
سرماه که میشود مادرم به فکر پرداخت وام و قسط بیمه و …میفته.
اما پدرم میگه که این کارها چیه پول رو نگه دار!
مادرم هم که پول رو پس انداز کرده واسه سر ماه،قبض های آب و برق و برگه های پرداخت قسط رو برمیداره و به سمت بازار میره.
اما پدرم هنوز میگه که چرا پول رو هدر دادی؟
ولی مادرم ک تدبیر و برنامه ریزی دارن قسط های بیمه رو چند ماه جلوتر پرداخت کرده تا بعدا راحت شه.
اما بالاخره پدرم ی بار که دید پرداخت بیمه چند ماه جلوتر به نفعش بوده،دیگه اعتراضی نمیکنه.
کنار رفتن و پرداخت کارهای اداری،سبد خریدش رو ور میداره و به قول خودش سبد کالا رو.
اما همیشه موندم که بین این همه هزینه ها چجور برنامه خرید رو هم داره؟
برگشتنی سبد کالا رو هم پر کرده و برمیگرده و میگه بازهم خدارو شکر که دستمون جلوی کسی نیست و به اندازه داریم که تونستیم امروز این مقدار رو داشته باشیم.
اما این روزها هزینه ها بالا رفته خدا کنه که همه داشته باشن تا بتونن به اندازه نیاز مصرف کنن.
بقول مامانم میگه وقتی ظرف کثیفه غر نزن بگو خدارو شکر ،که امروز هوامونو داشتی و تونستیم چیزی بخوریم و ظرف کثیف داشته باشیم!
منم میگم خدارو شکر که امروز روزیمون رو دادی این یعنی حواست به ماهم هست.