شهیدانه ،طلاییه
11 آبان 1398
دلم طلائیه میخواهد….. یادش بخیر راوی داشت درمورد طلائیه میگفت و آهنگ هم حرف دل راوی را میگفت:اینجا طلاییه است میدونی چرا بهش میگن طلاییه چون چشم و دست و پاهای مردان خدا زیر این خاکه. وصدای گریه ی بچه ها بلند شد. چ غربتی داردطلائیه و چه آرامشی.دلم برای یک لحظه دیدار تنگ شده.بیاد خواندن دعای توسل کنارسه راهی شهادت ک میافتم گریه ام میگیرد.و چه زیباست سه راهی شهادت ک از هرسمت ب خدا نزدیک میشوی وآن چیزیست ک تو میخواهی!!
اینجا خاکش طلا داره،نسیم کربلا داره….
بیاد همه شهدا و همه لحظه هایی که آزاد بودیم و هربار دلمون مبخواست عازم راهیان نور میشدیم.
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل