سلام به روی ماه تو
28 آذر 1399
هوای سرد جمعه و مه غبار آلود و خیابان پر از سکوت….
حتی پرنده هم پر نمیزند.
چقدر دلگیراست این حباب متورم روزگار…در دلم میگویم یا صاحب الزمان سلام…
وقطره اشکی مهمان چشمم میشود و بغض فرو خورده را از غم مولایم دوسدارم…
نمیدانم از اینحال،که گاهی خوب است و گاهی بد،اما بزرگی میگفت اگر هنوز در دلت یاد امامی،هنوز زنده ای…
دلم راهی مسجد جمکران میشود از قاب تلویزیون و سکوت خانه که باصدای مداح بلند میشود میشکند.
به خودم میگویم امروز قدمی متفاوت بردار عین سرمای روزگار؛که میداند چه وقت و کی و کجا چه رنگی باشد.
امروز عهدمیبندم که یک کار متفاوت انجام دهم به نیت شادی دل امام زمان.حتی با پخش دعای سلامتی در فضای خانه.
ان شاالله.
سلام امام زمانم دردت بجانم…
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل