زیارت۲
20 آذر 1398
? ?
مسیری ک میگذرم ازش و بازارچه بخاطر حضور همونی هست ک میخام برم.
وارد حیاطش میشم ک با یک پرده سبز بزرگ از حیاط مردها جداشه.
پرده رو کنار میزنم و با اولین صحنه مواجه میشم.
دقیقا همون چیزی ک میخام فراهم شده مکانی برای نشستن روبروی هدفم!
پاتند میکنم.
گوشه حیاط کفشدارمشغول تحویل دادن کفش هاست.
ترجیح میدم ک خودم کفش هام روداخل ببرم.
وارد ک میشم از یک سکو بلند پایین میرم