خدایِ آقایِ رضا سلام!!
23 دی 1399
’ ایکهپناهمنِبیچـارهای یا رضا….
دیدم حتی کبوترها هم بیمه تواند و هرجا که بروند؛صاف می آیند و روی گنبد طلاییت مینشینند.
صاف می آیند و روی سقاخانه مینشینند و لب حوض!
ظهرها هم که حیاط خلوت است،در حیاطت بال میزنند و گاهی هم دمِ درِ روضه منوره،اذن دخول میخوانند…..
خدایِ آقایِ رضا!سلام!
از اینجا آمده ام که خودم را بیمه آقای امام رضا کنم!
نگاهم کن و جسم و جانم را میخواهم که از هر پلیدی دورکنید و دورکنید و دورکنید و دستم که به سمتتان دراز میشود رها نکنید….
آقای آفتاب طلایی امام رضا بحق آقا جوادتان به نگاه کردن به حال ما هم رضا دهید.به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
#خادم الرضا