برای عکس بابایش لالایی میخواند●○•°°
#خاطرات_شهید
●روز آخر به من گفت :«زیباترین کاری که در شهادت من می توانی بکنی، این است که مثل حضرت زینب (س) صبور باشی تا من از شهادتم نهایت لذت را ببرم.»
○پسرم اباالفضل که دو ساله بود بعد از شهادت پدرش مرتب مریض می شد و دائماً سراغ بابا را از من می گرفت. هر روز غروب موقع اذان که می شد، می گفت: «عکس بابامو بدین.»
●عکس را بغل می کرد و می بوسید و روی پاهایش می گذاشت و به خیال خودش لالا،لالا می گفت تا بابا بخوابد. گاهی هم دستهای کوچکش را رو به آسمان بلند می کرد و می گفت: «خدا ! مگه تو بابا نداری؟ چرا بابای منو گرفتی؟» بی قراری های این بچه همه را منقلب کرده بود…..
✍به روایت همسربزرگوارشهید
?جانشین گردان یارسول لشگر 25 کربلا
#سردارشهید_محمدحسین_باقرزاده?
#سالروز_شهادت
●ولادت : 1339/6/26 قائمشهر ، مازندران
●شهادت : 1364/11/24 فاو ، عملیات والفجر8