اللهم اجعلنی...
فاصله زیادی نبود از خونه ما تا سر ایستگاه . اما ازایستگاه تا خیابون آقا رضایی ک میرسیدم تازه راه رفتن شروع میشد ! مسیر آقا رضایی یاهمون حصارک بالا.اولای مسیر همین تصویریه ک میبینید . واسه من ک میخواستم هرروز ایم مسیر رو برم و بیام سخت بود . روز اول وقتی رفتم حوزه الزهرا،اولین نفربودم .(البته واسه من روز اول بود چون غیرحضوری بودم) منتظرشدم ک بیان و در رو باز کنن،ازینکه ب موقع تونسته بودم برسم خوشحال بودم . واردشدم و با حوزه زببایی ک ی حیاط باربک و مستطیل شکل داشت،در حیاط رو به سالن اجتماعات و راهرو ها وصل میکرد.خلاصه اوندوز روز ولادت بود اما دقیق یادم نیست واسه کدوم امام . اما جمله ایکه بانی حوزه توی صبحگاه گفت هنوز یادمه؛اللهم اجعلنی فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید،چقدر اونلحظه حس خوبی داشتم وازینکه تونسته بودم درسمو حتی با وقفه شروع کنم خوشحال بودم.اما همکلاسیهام ک دوره کلاسشون حضوری بود منطق داشتن میخوندن.من غیر حضوری و درسهای لازم رو میرفتم . هنوز تو ذهنم زمزمه میکردم جمله رو،اللهم اجعلنی … رزق اونروز و امشبم دوباره دیدن این ذکر شد.والبته همراه من تو همه لحظه ها …