آرزوی دیدنت آرزوی همه
23 آذر 1399
دل که هیچ جان هم گرفته بی تو یا مهدی….مگر نشنیده ای که میگویند دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی؟
آمدنت جان میدهد.آقا، جوانیمان نذر آمدنت.میترسیم بمیریم ولی تو نیایی.
چه ارزشی دارد که زنده باشیم اما تو نباشی….
نگرانم که پس از مردن من برگردی….ترسم که بگویند:اینهم جمال یوسف زهرا ندید و رفت….
آقا جان بی انصافیست مولایمان را نبینیم.گناه که نکردیم در این دوره آمدیم مولا….
دل قرص و آرام و پراز عشق هر روزه با معرفت پایدار،شهادت در رکابت نصیبمان فرما.
به قلم سیده فاطمه موسویان اصل