ای شهدا ،نگاهی….
این روزها حالم بده اقا….
🍂🍃🍂
اے دلارامے کہ
جان ما تـــ💚ـویی
بـۍ تــــو مـا را
یک نفس آرام نيست…
و از آن روز
که با عشقِ تـــ💚ـو جوشيد دلم
بودنٺ خوبترین حآدثہے دنیآ شد …
#السَلامعلیکيَاابْنَالأَْنْجُمِالزَّاهِرَهِ
#اللهمعجللولیکالفرج
ارزش وقت
🍃علامه حسن زاده:
مگذارید حسرت اوقات گذشته زندگانی گریبان گیرتان شود.
از لحظه لحظه عمرتان جرعه جرعه معرفت بجویید و بنوشید.
نوشته جالب و بامزه روی دیوار یک قهوه خانه را ببینید.
من همان رانده شده از درِ غیرم ارباب
نیست غیر از تو مَرا هیچ خریدار، حسین 🤍
#عزیزمحسین
#شب_جمعه
🦋
#به_قلم_خودم
#ستارگان_راه
#معرفی کتاب
از موقعی که کتاب رو خریدم تاحالا ،چندین بار خوندم .
هربار زهرا خانم رو تصور میکنم تو لحظه ایکه،منصوره خانم،مادرشوهرش برای انتخاب کردن و پسندکردنش برای پسر چشم آبیش علی آقا چیت سازیان،روی تخت توی حیاط،با خانمهایی که کمک برای جبهه ها ،تدارک دیدن،و گوشه دیگه حیاط،بساط ترشی فراهمه، نشسته .
شیرینی قند کنار چای،تکمیل میکنه این بساط رو .
وقتی بساط شیرینی کاملتر میشه که،این ازدواج صورت میگیره
.
علی اقا ،فرمانده سپاه همدان،که حتی خانواده اش هم نمیدونستن چه سمتی داشته.و بعدا متوجه میشن.
ماجرای جشن عقد انقد ساده برکزار میشه که تقارن با شهادت همسایه زهرا خانم میشه و فک میکنن،دوماد از جشن گرفتن منصرف شده.
ولی دایی عروس بساط سفره عقد رو میاره و علی اقا هم میگن،جشن سرجاش هست.
و ماجرای حلقه ازدواجی که هربار گم میشده و دوباره به هر طریقی ،این حلقه وصال به زهرا خانم میرسیده.
وابستگی بین علی اقا و زهرا خانم،انقدر زیاد میشه،که تازه عروس ،بعداز عروسی راهی شهر جنگ و شهادت میشه که دور نمونه از شوهرش و ماجراهای جالب و تازه و بسیار غم انگیز…..
غم ماجرا اینجاست که جنازه علی اقا بعد ازشهادت،به سردخونه دیگه برده شده و زهرا خانم بخاطر بارداری نمیتونه بره،وقول میده که وقتی جسد شوهرش رو دید،جیغ و داد نزنه…اما مگه میشه که اخرین لحظه دیدار،رو فراموش کرد،و فرشته گُلُم گفتنهای علی اقا….
و خاطراتی که هیچکدوم تموم نمیشن و نخواهند شد برای همراهان،شهدا و خانواده های شهدا….
و متولد شدن فرزند بدون پدر….
و ایام تولد فرزند مصادف با شهادت پدر باشه….به گمانم اخرین یادگاری به جامانده از شهید،برای زهرا خانم،جای دستهای علی اقا وقتی که تکیه میزد به دیوار و روی عکس دوستان شهیدش گریه میکرد،
برای زهرا خانم هم ،ارمغان باشد…..
اسم کتاب،گلستان 11 هست
#ستارگان_راه
شاید اگه نمیگفت ،از زیر خروارها خاک و زنده به گور شدن نجات گرفته،اونهم بخاطر شباهتش به برادر یک عراقی ،
و ازینکه گفت ،دِینی به گردن شماست که به نسلهای بعد جنایت منافقین و صدام رو برسونید ،ادامه کتاب رو نمیخوندم .
انقدر جذاب بود که هر بخش ،خودم رو تصور کردم ،کنار گودال پراز مجروح و زخمی و آه و ناله مجروحین ایرانی و اسیر در چنگال عراقی ها، و دستهایی که کمک طلب میکرد،ایکاش میشد دستی بود و کمکشون میکرد …
تا از زنده به گور شدن نجاتشون بده ….
و نجات گرفتن این اسیر ایرانی،وقتی حضرت عباس رو صدا میزنه…
و بازهم تصور خودم کنار رنجر ایرانی،که اسیر میشه و به زندان موصل میبرنش،
وبعد لحظه تدارک دیدن، نقشه قتل مهدی ابریشمچی،که برای جذب گروهک منافقین ،به زندانهای موصل عراق،اومده،و حمله به اون با تیغ توسط این رزمنده!و بقول خودش هزار نقشه که چجور جاساز رو ببره به اتاق اون ادم!!
و تصور اینکه چه عاقبتی در انتظارشه!!
سریع انتهای،کتاب رو نگاه انداختم شاید تصویری از این رزمنده باشه ولی نبود.ترجیح دادم ،کتاب رو تا آخر بخونم و بعد سراغ عکسش برم!!
رزمنده بسیار شجاع که 9 ماه بخاطر همین،کار که هدفش قتل ابریشمچی بوده،در زندانهای منافقین ،شکنجه میبینه وشاهد شکنجه های دیگران هم بوده.
و مجدد برگشتش به موصل!!
(فک کردم شاید برگرده ایران ،ولی دوباره برش میگردونن موصل!!)
انگار این بنده خدا وظیفش بوده انقد خودشو ب خطر بندازه!!جوری که اقای ابو ترابی بهش میگن ،کمتر خودتو به خطر بنداز!!
ولی اون از کارهاش دست برنمیداره.
از جمله،وقتی تو سرمای عراق بیرون میندازنش تو حیاط برای جریمه، اونم تاچشمش ب تانکر نفت میفته،که میرسه به اتاقهای سربازان و افسران عراقی،
خودشو با دست و پای بسته میرسونه به شیلنگ نفت و میندازش تو فاضلاب تا عراقیها هم طعم سرما رو بچشن!!
و تا یکهفته بدون نفت میمونن و دم نمیزنن چون مجبور بودن،جواب پس بدن به بالادستیهاشون!
و کمک کردن به درسخوندن ،یک رزمنده ایرانی برای سواد اموزی که الان استاد زبان خارجه هستن و خیلی کارهای دیگه.
خیلی توصیه میکنم بخونیدش،البته مقداری حاوی خاطرات دلخراش هست….با احتیاط بخونید و انتقال بدید
اسم رزمنده،عباس حسین مردی ،بود که با چیزی که تصور کردم،نزدیک بود چهرشون
#به_قلم_خودم #معرفی_کتاب
✍️ چرا یک زن نمیتواند قاضی یا مرجع تقلید باشد؟
🔶 اول: هیچ وقت شما از یک گل انتظار ندارید با آن پی و دیوار ساختمان را بچینید یا از یک سنگ انتظار ندارید بوی خوش بدهد و اگر سنگ بو و زیبایی نداشته باشد یا گل توان چیدن پی و دیوار نداشته باشد دلیل بر نقص آن نیست بلکه ویژگی گل این بوی خوش و زیبایی دادن به ساختمان است و ویژگی سنگ طوری است که با آن میشود پی و دیوار ساختمان را درست کرد. بنابراین هر چیزی طبق ویژگی خود کارایی دارد.
🔷 دوم: اگر کسی بگوید چرا آب آتش نمیگیرد ولی بنزین و نفت آتش میگیرند مگر هر دو مایع نیستند؟ آیا بنزین و نفت که قابلیت سوختن دارند از آب یهتراند؟ نه که بهتر نیستند بلکه خاصیت و ویژگی آنها قابل سوختن هستند ولی آب خاصیت و ویژگی نسوختن دارد و دلیل بیارزشی آن نیست.
♦️ سوم: یا اگر کسی بگوید چرا مردان بچهدار نمیشوند و فقط زنان باید بچهدار شوند؟! میگوییم چون ویژگی و خاصیت زنان طوری است که بتواند بچهدار شوند ولی مردان آن ویژگی را ندارند و این دلیل برتری زنان نیست.
🔶 چهارم: بنابراین خدا هر چیزی را با ویژگی خاصی آفریده که طبق آن ویژگی، کارایی دارد.
📎 #دانش_آموزی
📎 #نوجوان
📎 #پاسخ_به_شبهات
📎 #زن_قاضی_مرجع
🔰معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه