20 دی 1399
رفتم مطب پزشک و نشسته بودم تا نوبت مادرم برسه. یه خانم کنار من نشسته بود. گفت: چه پولی درميارن اين دکترا ، فکر کن روزی پنجاه نفر رو که ويزيت کنه ميشه… مشغول حساب کردن درآمد تقريبی پزشک بود ، که پيرمردی که روبرو ما نشسته بود گفت: چرا به اين فکر… بیشتر »
نظر دهید »