?
اهل سنت بود و زادهی ترکمنستان. میگفت «زمان شوروی سابق مادربزرگم هر روز صبج پنجره را باز میکرد و سلام میداد به قیزیل امام (امام طلایی). سالها بود کسی نمیدانست قیزیل امام کیست. تا بعد از سقوط شوروی که به زیارت امام رضا آمدیم و آن گنبد طلا را دیدیم.»
???
#ای_جانم_قیزیل_امام??
#امام_رضای_دلم? #ترکی
ساعت به وقت دلتنگی؛خوشحالی،تنهایی یا در کنار هم بودن…فرقی نمیکند.
همینکه بایاد خدامیگذرد کافیست
واژهےبُخـلوحسـادتزدلـمدورولے
ڪاشهـرڪسڪہنظـربـرتوڪند،ڪور
شود!
•|روحــےلَـــڪَالـفَــــدا|•?
امشب دل من
دو چشم تر میخواهد…
اصرار نکن چرا؟!
دلم میخواهد!
ایوان نجف…
ضریح…
گنبد…
حیدر…
آقا بطلب دلم “حرم” میخواهد…!
#سلام_ودرود_برشهیدان
حرز بسیار مجرب وقوی امام جواد علیه السلام
حرز بسیار مجرب وقوی امام جواد علیه السلام
خودتان را بااین حرز ازشرشیاطین،اجنه،سحروچشم زخم نجات دهید
حضرت جواد علیه السلام پسرش امام هادی علیه السلام را بااین حرز تعویذ میکرد وبه اصحاب خود سفارش میکردند:
حتما باتلفظ صحیح بخوانید
الحرز :
بسم الله الرحمن الرحیم، لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، اللهم رب الملائکه و الروح و النبیین و المرسلین، و قاهر من فی السماوات و الأرضین، و خالق کل شیء و مالکه، کف عنا باس اعدائنا و من اراد بنا سوءا من الجن و الانس، و اعم ابصارهم و قلوبهم، و اجعل بیننا و بینهم حجابا و حرسا و مدفعا، انک ربنا، لا حول و لا قوه لنا الا بالله علیه توکلنا و الیه انبنا و الیه المصیر.
ربنا لا تجعلنا فتنه للذین کفروا، واغفر لنا ربنا انک انت العزیز الحکیم، ربنا عافنا من کل سوء و من شر کل دابه انت اخذ بناصیتها، و من شر ما یسکن فی اللیل و النهار [۱] ، و من شر کل ذی شر، رب العالمین و اله المرسلین، صل علی محمد و اله اجمعین و اولیاءک، و خص محمدا و اله اجمعین باتم ذلک، و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.
بسم الله و بالله، اؤمن بالله، و بالله اعوذ، و بالله اعتصم، و بالله استجیر، و بعزه الله و منعته امتنع من شیاطین الانس و الجن، و من رجلهم و خیلهم، و رکضهم و عطفهم و رجعتهم، و کیدهم و شرهم، و شر ما یأتون به تحت اللیل و تحت النهار، من القرب و البعد، و من شر الغائب و الحاضر، و الشاهد و الزائر، احیاء و امواتا، اعمی و بصیرا، و من شر العامه و الخاصه، و من شر نفس [۲] و وسوستها، و من شر الدناهش، و الحس و اللمس، و من عین الجن و الانس، و بالاسم الذی اهتز به عرش بلقیس.
و اعیذ دینی و نفسی و جمیع ما تحوطه عنایتی من شر کل صوره او خیال، او بیاض او سواد، او تمثال، او معاهد او غیر معاهد، ممن یسکن الهواء و السحاب، و الظلمات و النور، و الظل و الحرور، و البر و البحور، و السهل و الوعور، و الخراب و العمران، و الاکام و الاجام، و الغیاض و الکنائس، و النواویس و الفلوات و الجبانات.
و من شر الصادرین و الواردین ممن یبدو باللیل و ینتشر بالنهار، و بالعشی و الابکار، و الغدو و الاصال، و المریبین و الأسامره و الأفاتره، و الفراعنه و الأبالسه، و من جنودهم و ازواجهم، و عشائرهم و قبائلهم، و من همزهم و لمزهم، و نفثهم و وقاعهم، و اخذهم و سحرهم، و ضربهم و عبثهم، و لمحهم و احتیالهم و اختلافهم، و من شر کل ذی شر من السحره و الغیلان وام الصبیان، و ما ولدوا و ما وردوا.
و من شر کل ذی شر داخل و خارج، و عارض و متعرض، و ساکن و متحرک، و ضربان عرق و صداع و شقیقه، و ام ملدم و الحمی و المثلثه و الربع، و الغب و النافضه و الصالبه، و الداخله و الخارجه، و من شر کل دابه انت اخذ بناصیتها انک علی صراط مستقیم، و صلی الله علی نبیه محمد و اله الطاهرین.
منبع: صحیفه امام جواد(ع)
رحیمی
@eslamiteb_tabrizian
هَر وَقت بَعد از اون گُناه…!
خُدا انقدر زِنده نِگَهِت داشت
ڪه وضو بِگیری
وایستی جلوشو نَماز بِخونی…
یَعنی پَذیرفتَتِت
خُدا از تو نا اُمید نیست… ?
●هر موقع که او به جبهه میرفت، دختر کوچکم گریه میکرد. آخرین مرتبه که به جبهه رفت وخداحافظى کرد. صورت دخترش را بوسید.
●هنوز فرصت بود کمى بنشیند که دخترم به او گفت: بابا برو دشمنامونو بکش . محمدرضااشک در چشمانش حلقه زد. به من گفت: این بچّه احساس مسئولیّت میکند و تو ناراحتى؟
به اوگفتم: من ناراحت نیستم، چون تازه مرخصی آمدى و هیچ وقت در منزل نیستى. حالا کمی بمون پیش ما. ان شاءاللّه جنگ به سلامتى تمام میشود.
●وقتى ازدر خارج شد، مادرم پشت سر او آب ریخت. با یک حالت خاصى برگشت ونگاه کرد که من در همان حال به زمین نشستم و گفتم: رضا!صورتت را برگردان ، گفت: چرا؟ گفتم: دیگر بر نمیگردى برگرد یه باردیگه ببینمت. گفت: بادمجان بم آفت ندارد. رفت و دیگه برنگشت.
هروقت ازش میپرسیدن : چرا جلوى دوربین نمیآیى؟ میگفت: این با اخلاص انسان منافات دارد. من به جبهه میروم برای رضاى خدا.
✍ به روایت همسربزرگوارشهید
? فرماندهٔ گردان حضرتمعصومه لشگر 10علیابنابیطالب
#سردارشهید_محمدرضا_اسحاقزاده
●ولادت : 1343/4/1 تربتحیدریه ، خراسانرضوی
●شهادت : 1364/12/3 فاو ، عملیات والفجر8