27 شهریور 1401
یادم نمیره اوّلای صبح… نرسیده به نجف، جلوی ماشینمون رو با #تبر 😳 بله با #تبر گرفتن برای پذیرایی! میگفت: زائر قدم بذار رو چشمهای ما… راننده عراقیمون میگفت: نایستیم، واقعا میزنن!!! دلم برا صفاشون تنگ میشه پ.ن: کاش این سبک زندگی از… بیشتر »
نظر دهید »