11 دی 1399
مادربزرگم خانه دار بود و در کنار پدربزرگم مغازه داری میکرد و کنارهمه سختیهای زندگی،وقت خاصی برای همه کارهاش داشت. قدش بلند بود و چشمای سبز رنگ قشنگ که درشت بودن و کشیده عین چشمای آهو،بینی قلمی،صورت سفید تپل و گندمی،و البته چروک هایی که خیلی ریز کنار… بیشتر »
نظر دهید »