29 مهر 1400
? انگشتر عقیق ? ? هفت، هشت سالی می شد که با هم دوست بودیم. قرار همیشگی مون #مسجد بود. بعد از نماز می رفتیم کتابخونه ی مسجد و درس می خوندیم. ? نتایج کنکور که اومد هر کدوممون یه جا افتاده بودیم. بعد از کلی پرس و جو شماره تلفنش رو پیدا کردم و دعوتش کردم… بیشتر »
نظر دهید »
20 آذر 1398
واردمسجد ک شدم دیدم سر خالیها مشعول نماز خوندن هستن!! و بجز سرخالیها کسی نیومده اونقد صف نماز خلوت بود که نماز خلوت بود!! تعداد نمازگزارها به تعداد انگشتای یک دست هم نمیرسید،مطمئن بودم ک این اتفاق هم واسه صف زنها هم هست. اما تادلت بخواد مسجد پربود از… بیشتر »