28 مهر 1400
وقتی به یادت میفتم و میخوام چیزی بنویسم،یادم میفته نیستی که بخونی…. و آروم آروم همه خاطرات مرور و ردیف میشه کنارم….روحت شاد دوست عزیزم برای همه خاطراتی که جای بودنت رو گرفتن،بغض میکنم و گریه جاش رو میگیره….ک بجای لحظه های خالی… بیشتر »
نظر دهید »
13 مرداد 1400
نامه ای به احساسم دلم کمی گذشته می خواهد! آن موقع ها، که تجدید آوردن بد نبود و اگر تجدید می شدیم ، باعث سرافکندگی خانواده، نبودیم. یک سوال؟ آن موقع ها نصف کلاس تجدید می شدند و حداقل دو نفر، رفوزه!… ما خنگ بودیم یا بچه های الان… بیشتر »