تو چه کرده ای ؟
کِه خدا
همه ات رٰا
بَرای خودَش خواست
وَ نصیبِ مٰا
چیزی نگذاشت !
حَتیٰ نامی ، نشانی …
شهید گمنام
? انگشتر عقیق ?
? هفت، هشت سالی می شد که با هم دوست بودیم. قرار همیشگی مون #مسجد بود. بعد از نماز می رفتیم کتابخونه ی مسجد و درس می خوندیم.
? نتایج کنکور که اومد هر کدوممون یه جا افتاده بودیم. بعد از کلی پرس و جو شماره تلفنش رو پیدا کردم و دعوتش کردم خونه.
? روی کادوی کوچک هدیه اش نوشته بود:
«برای دست هایت
آن گاه که خدا را می خوانی و به نماز می ایستی؛
دستی که مزین به انگشتر عقیق است دوست داشتنی ترین دستی است که به درگاه او بلند شده. حضرت علی (علیه السلام)؛ »
? رسول نقی ئی ، دو رکعت قصه ؛ ص 41 ؛ برگرفته از بحارالانوار ج 14، ص 187.
°•~??
#سلامپدرمهربانم♥️
تُویۍ بهانہےآنابرهاڪہمۍگریند
بیاڪہصافشوداینهـواےبارانۍ..
#اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج?
•┈✾~?♥️?~✾┈•
وقتی به یادت میفتم و میخوام چیزی بنویسم،یادم میفته نیستی که بخونی….
و آروم آروم همه خاطرات مرور و ردیف میشه کنارم….روحت شاد دوست عزیزم
برای همه خاطراتی که جای بودنت رو گرفتن،بغض میکنم و گریه جاش رو میگیره….ک بجای لحظه های خالی نبودنت،فاتحه ای میخونم برای شادی روحت…
#انگیزشی
✅ وقتی گلی شکوفه نمیدهد،
گل را عوض نمیکنند،
بلکه شرایط رشدش را فراهم میسازند.
اگر موفق نشدی، هدفت را تغییر نده
مسیر حرکتت را عوض کن
و تلاشت را بیشتر کن.
☘☘☘☘☘☘☘☘
هیچ آدمی آنقدر تنهانیست که اگر به شما پیامی فرستاد،جوابش را معطل کردن و بی مهری به او بگذارید.
یاجوابش راندهید.
فقط تنها چیزی که در ذهنش از شما باقی میماند؛یک آدمیست که ادب رفتاری ندارد!!لطفا ادب داشته باشید!
#به_قلم_خودم
#به_قلم_خودم
چه سخت دادگریست،دادگری خودت در برابرخودت!!
روزی که خدایت از تو بخواهد که بخوانی آنچه عمل کرده ای!
راستی به خودت چند میدهی؟
فکر نمیکنم اندازه همین تفکر و درنگ،آن دنیا به اندازه پلک برهم زدنی هم،اجازه دو دوتا چهارتا داشته باشیم….
زبانت که بند بیاید کارت تمام شده….آنوقت است که خودت حساب نفست را میرسی!!
یازهرا (س) مدد
#به_قلم_خودم
گاهی بعضی صداها هیچوقت یادت نمیرن هیچوقت…
مثه صدای مداح و میون دار،توی روضه وسط همه خستگیهای اردوجهادی رو میبره وقتی میگه من اسمه دوا حسین و ذکره شفا حسین….
و نوحه بعدی که میگه بیا ای خفته به خاک و خون برگشته زینب…
کاش میشد برای پیشنهادی که میتونی به کسی بدی این نسخه هایی که فقط تو ذهنت مونده رو بگی….در حالیکه فقط توخودت میدونی و اون لحظه و حال و هوات تا وقتی که بیرون میری و خاک محیط مسجد رو روی کفشهات میبینی و زیر پای دیگران له شدن و تو درقیدشون نیستی.
و هوای تاریک که روی سر گلهای قرمز وسط حیاط مسجد پهن شده و صدای جیرجیرکها که معلومشون نیست و خاک هایی که کل مسیر رو گرفته و همه جهادگرها همین حال خوش رو دارن….
کاش برگردیم به اون حال و هوا وفیکس بشیم و برنگردیم به الان….
#به_قلم_خودم دیروز اردوی جهادی یک روزه،به یکی از مناطق محروم رفتیم.
جاده انقد پرپیچ و خم بود که انگار از روی خط درهم راه میرفتیم!!
خلاصه بدتر که یک درخت وسبزه زار هم نبود که ببینیم!
به روستا رسیدیم.
خوشحال از دیدن اهالی و بچه هایی که قبلا میشناختیم و قد کشیده بودن و حالا بعضیاشونم سروسامان گرفته بودن؛دیدن مواردی این دیدار رو برای من تلخ کرد.
بدتراز وضع مالی و فقرو زنی که از خوراک نامناسب،استخونهاش بیرون زده بود،و بدسرپرستی و هزار نوع دیگه از مشکلات،دیدن جوانهایی بودن که نیروی کارجوان بودن ولی روی تاب و سرسره ها وقت میگذروندن!!
مسئولین کجایید که علاوه بر وضع نامناسب مردم ،حداقل شغلی هم نتونستید ایجاد کنید برای جوانها….؟
دلخوشی این اهالی و این قشر به چی باشه که ازهمون مسیر راه،طاقت آدم طاق میشه اومدنش.
اون از محیط زندگیشون اینم از شغل های زیادش!!
لطفا رسیدگی کنید…..