نبین توی خرابه هام! آسمونا جای منه
من دختر شاهم و دنیا واسه بابای منه
ایام ولادتتون مبارک عزیز دردونه ی عموعباس😭💔
#باب_الحوائج
#میلاد_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه
.
✨محمد حسین یوسف الهی شهیدی که حاج قاسم وصیت کرده بود کنارش دفن بشه و همسایه همیشگیاش بشود.
❤️🔥بخاطر بارندگی زیاد، ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل میدادند، نمیتونستن آن را بیرون بیاورند. شاید حدود 10 نفر از بچه ها با هم تلاش کردند اما موفق نشدند، حسین از راه رسید و گفت: این کار منه، زحمت نکشید همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از اونهمه آب و گل بیرون کشید. یکی از بچه ها گفت: تو دعا خوندی! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاد گفت: نه، من فقط به ماشین گفتم برو بیرون.
شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمیداد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را نمایان میکرد، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها. هر مشکلی بنظر میرسید، اونو حل میکرد، چهره بسیار باصفا، نورانی و زیبایی داشت.
کارهایی که باعث شد در سن کم به درجه عرفانی والا برسد از 19 سالگی تا 24 سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از 4 روز حرام را روزه بود، نماز شب خوان بود و دائماً ذکر خدا میگفت.
#رفیق_شهید
💠 از آیت الله مصباح یزدی خواستند که با دست خطِ خود موعظه و نصیحتی کنند؛
ایشان نوشتند که:
[ آسانترین، شیرینترین و مفیدترین کاری
که میشناسم، توجه به وجودِ مقدسِ
ولی عصر عجل الله فرجه است. ] ♥️
یاعلی مدد 💚
#ماه_شعبان #لبیک_یا_مهدی_جان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌼ثواب صدسال روزه
امام حسن عسکری(علیه السلام) فرمودند:
خدا به موسی فرمود:
اگر می خواهی ثواب صد سال روزه
همه ایام در نامه عملت ثبت شود،
مردم را به امام زمانشان آشنا کن.
📙بحارالانوار ج2 ص4
┄┅┅✿یاعلی✿┅┅┄
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر
📗اولین و آخرین نماز یک شهید!
یه لات بود تو مشهد. داشت میرفت دعوا، شهید چمران دیدش. دستشرو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه. به غیرتش برخورد و همراه شهید چمران رفت جبهه!
▫️تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران.
رضا شروع میکنه به فحش دادن به شهید چمران، وقتی دید که شهید چمران به توهیناش توجه نمیکنه، یه دفعه داد زد کچل با توام!
▪️شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید. رضا که تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه: میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیدهای، چیزی!
▫️شهید چمران: چرا؟ رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده. تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه! شهید چمران: اشتباه فکر میکنی! یکی اون بالاست، هرچی بهش بدی میکنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده. هی آبرو بهم میده.
▪️گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. یکم مثل اون بشم. رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه میکرد. اذان شد، رضا اولین نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود!
▫️وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد، رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید…!
هرجوریهستی،
هرگناهیکردی،
اولازنمازتشروعکن..🙂
شکنکنکهدرستمیشی..!
نمازتتورودرستمیکنه؛همونطورکهشیطان،
ماروکمکموآهستهآهسته
بهسمتگناهمیبره!
همونطورهمنماز،
ماروکمکمبهسمت
عاقبتبخیریمیبره!🌱
خداهیچوقتبندهشو رهانمیکنه!!
حتیاگهمرتکببدترین
گناههاشدهباشه…✋🏼
بهخدااعتمادکن!!
آرهرفیقخدابخشندهو
مهربونترینه..
تلنگرانه’🖤📿’
مگه میشه وقتی سختیها و رنج ها،به مو رسیده،خدا رها کنه؟
مگه میشه وقتی صدای گرفته از سختی هات ،تورو اذیت میکنه، صدای تورو نشنوه…
و این حدیث ،جواب همه سختیهاست…..
پیامبر خداصلیاللهعلیهوآلهوسلم:
طالِبُ العِلمِ لایَموتُ أو یُمَتَّعَ جِدَّهُ بِقَدرِ کَدِّهِ
❇️ جوینده دانش نمى میرد تا آنگاه که به اندازه زحمتش از خوشبختى بهره برد.
عوالى اللآلى، ج 1، ص 292
#بهقلمخودم
او صدای خزیدن مورچهها را میشنود،
بعد با خود گمان میکنی دعاهایت را نمیشنود؟
چگونه میتواند در سکوت شب،
زنگ صدای دلهای نگران را نشنود؟
آیا آن لحظههای خاموش،
پر از رازهای ناگفته نیستند؟
دعاهایت در باد میپیچند،
و در تاریکی شب به مانند نوری پَرِ پرواز میشوند …
🕊🤍
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد
ما را چه نیازی است که دنیا بپسندد
قنبرشدن این است که هر لحظه بگویی
من راضیام آنگونه که مولا بپسندد
مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید
دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد
از قافله دوریم ولی کاش از آن دور
یک ثانیه برگردد و ما را بپسندد
یک عمر نشستیم که در باز کند؟ نه
یک بار بیاید به تماشا… بپسندد
ما دغدغه داریم که ارباب ببیند
ما دغدغه داریم که سقا بپسندد
نه فکر حسابیم نه دنبال ثوابیم
ما آمدهایم اُمّ ابیها بپسندد
بگذار بخندند به این زارزدنها
میارزد اگر زینب بپسندد

خاطره از شهید مهدی زین الدین
دو سه روزی بود می دیدم توی خودش است. پرسیدم « چته تو؟ چرا این قدر توهمی؟ » گفت « دلم گرفته. از خودم دل خورم. اصلا حالم خوش نیست. » گفتم » همین جوری ؟ » گفت » نه. با حسن باقری بحثم شد. داغ کردم. چه می دونم ؟ شاید بهاش بلندحرف زدم. نمی دونم. عصبانی بودم. حرف که تموم شد فقط بهم گفت مهدی من با فرمانده هام این جوری حرف نمی زنم که تو با من حرف می زنی. دیدم راست می گه. الان د و سه روزه کلافم. یادم نمی ره.» شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم. حاج آقا گفت « می خواهیم بریم سفر. تو شب بیا خونه مون بخواب. » بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم. ساعت حدود دو بود. در زدند. فکر کردم خیالاتی شده ام. در را که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند. آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد. هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله می کرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی آن سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده.