ما را هم تفحص کنید ک پیداشویم تا دیگر گم نشویم درین دنیا…وقتی تفحص شویم دیگر گم نمیشویم در این زرق و برق های دنیا… شیمیایی جنگ نیستیم اما نفس هایمان کم می اید در این دنیا… خسته میشویم اما کپسول اکسیژنی نیست ک درمانمان کند ونفس تازه بدهد… کاش ماهم شیمیایی میشدیم تا اکسیژن برسانند و حالمان خوب شود.. غروب اروند رود
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
ایام همه میگذرند آنگونه ک میخواهد، و تو فرصتی نداری جزاینکه آماده باشی در همه حال برای این گذران عمر. نکند عمرت ب سر بیاید و توشه ات خالی باشد ار گذران این عمر…
السلام علیک یا فاطمه المعصومه سلام بانوی مهربانیها وبانوی کریمه اهل بیت…. دلم برایتان حسابی تنگ شده،کاش میشد الان روبروی ضریحتان در بین خیل عظیم زائرانت میبودم و کتاب دعا را روبروی صورتم بازمیکردم و زیارتنامه تان رامیخواندم. وبعد نفس عمیقی از ته دل… ک آرامش بدهد و حتی اذن مرور خاطرات راهم ندهد… وبنشینی گوشه ی صحن، انجاییکه کنج دیوار است و خیالت راحت باشد ک کنج دلت نه،بلکه همه ی دلت راحضرت احاطه کرده…. وبازهم نفس بکشی وباخیال راحت تر ازقبل.دستهایت را برروی شبکه های ضریح بگذاری و قفل کنی ک برکت حضرت در وجودت فرو برود. ویک قطره اشک بی اختیاراز گوشه چشمت بیفتد،ک بگویی خانم جان ب ماهم نظرلطفتان را عنایت بفرمایید.وبا فراغ خاطر نگاه بانو وعنایت حضرت راهی مسیری شوی ک بانو ازتو دستگیری میکند.ان شاالله.به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
کپی فقط با ذکر نام صاحب نوشته حلال است.
من زنده ام به عشق تو
یا صاحب الزمان
سلام به امام رئوف
و سلام به سقاخونه امام رضا(ع)
حال خوشیه ک میری زائر میشی و بماند حال خش (بقول مشهدی ها)مقیم بودن در کنار بارگاهت…
چندیست ک هربار ب راهی میروم ب سوی تو میرسم ب گمانم میخواهید راه سربه راه شدنم را رسیدن ب خودتان قرار دهید،خداکند…
میدانم ک سلام دادن خدمتتان باهر طریقی با هر راهی بی راه و اتفاقی نبوده.اما باهمه اوصاف میگویم آقایم با این قطعه شعر نگاهم کنید؛((تکه ای از بهشت در آعوش مشهد است،حتی اگر به اخر خط هم رسیده ای ،آنجا برای عشق شروعی مجدد است)).
به امید نگاه از جانبتان
به قلم:سیده فاطمه موسویان اصل