چه آسوده و سبکبال اند،آنها که آن بالا،زیر گنبد دوّارو کبودبه پرواز در می آیند.
آنها آسوده و سبکبال،کاش نگاهی به پایینیهایشان هم،اینجا روی زمین،کنارزمین مدور بیاندازند.
خوشبحالت چه آسوده ای،آنجا که تویی ساده و بی پروا و مشرف به ما زمینیهایی!
وچه زیبا به رقص پرواز در میایی و بدون دغدغه ما را از زیر بال پروازت،بدرقه میکنی.
راستی تو دغدغه هم داری؟!!!
وارد فضای بزرگی شدم با مامانم ،برای سنجش توانایی های دانش آموزقبل از ورود به مدرسه.
مدرسه بزرگی بود پراز درختای کاج که به ردیف هم بودن،چقد رنگشون سبز بود.
دست به دست مامانم بچه هارو میدیدم که میگفت هرچی ازت پرسیدن درست گوش کن و جواب بده.
وارد اولین اتاق شدم که با لبخند خانمی که پشت میز بود و چهره زیبایی داشت منو مجذوب خودش کرد.اما تا میخاست چشمهامو معاینه کنه،و چشم بند رو بذاره،گفتم نمیخام (نمیدونم چرا!!)
بالاخره نشستم و با جوابدادن علامتهای چشم پزشکی بیرون اومدم.نوبت اتاق بعدی شد،اسم و فامیلم رو که گفتم اسم شکلها و چند تاچیز که یادم نمیاد رو پرسید.اما یه سوال پرسید که با سن کمم موندم چی بگم،پرسید با،پدر جمله بساز دخترم.
من موندم ک چی بگم.اما همیشه این حرف مادرم ک میگفت پدرتون قد یه دنیا بزرگه و زحمت کشیده براتون،تو ذهنم بود.
منم فوری گفتم پدرم همه دنیاست.
اونلحظه از جواب من سوال کننده،تعجب کرد و تشویق کرد.
اما الان فهمیدم ک جواب اونروزم بی جا نبوده،پدر یک کلمه نیست یک دنیا زندگیست.
ان شاالله ک همه پدراو مادرا سلامت باشن و خدا همه رو مورد لطفش قرار بده
امشب غم از دست دادن پدر داری،حق داری آقا جان.
پدری که هنوز سائل نگفته از نیاز،بی نیازش میکند! اما از مشکلات و سختی هایش به کسی دم نمیزند!
پدری که آنقدر در سختی است اما سختی ها شکستش نمیدهد!
آنقدر عاشق دارد ک معشوق بهای زیادی میدهد در راه عشق.
امامی که آنقدر مظلوم است که حتی یاران نمیتوانند آزادانه به سمتش بروند و امام با اشاره دعوت به سکوت میکند تا جانشان را بخرند.
چه مظلومانه مسموم کردند شما را،امام مهربانی و سخا.
امام بخشنده و نوازش کننده بدون بیانِ نیاز!
زیر بال کبوتر
چه آسوده و سبکبال اند،آنها که آن بالا،زیر گنبد دوّارو کبودبه پرواز در می آیند.
آنها آسوده و سبکبال،کاش نگاهی به پایینیهایشان هم،اینجا روی زمین،کنارزمین…